آتش به اختیار، چرا و چگونه؟
در 17 خرداد ماه ملاقات رمضانی دانشجویان دانشگاهها و تشکلات دانشجویی با رهبر معظم انقلاب انجام شد.این دیدار سالانه مقام معظم رهبری با دانشجویان در ماه رمضان که معظم له همیشه اصرار بر برپایی آن داشته
نویسنده: داود پرچمی(1)
در 17 خرداد ماه ملاقات رمضانی دانشجویان دانشگاهها و تشکلات دانشجویی با رهبر معظم انقلاب انجام شد.این دیدار سالانه مقام معظم رهبری با دانشجویان در ماه رمضان که معظم له همیشه اصرار بر برپایی آن داشته اند و همیشه از دیدارهای عمومی است که نکات مهمی که چراغ راه مسئولان و مردم و بویژه جوانان و دانشجویان باشد را مطرح می نمایند.
اساسا وجود این دیدارها از نقاط قوت نظام جمهوری اسلامی و جلوه ای از جمهوریت نظام است که مردم عادی به بهانه های مختلف در دیدارهای عمومی و یا خصوصی می توانند بی اینکه به لکنت زبان بیافتند مهمترین مسائل، نظرات و انتقادات خودشان و مسائل مهم کشور را با عالیترین مقام سیاسی کشور رودرو و بی واسطه در میان بگذارند.
در این دیدار که بیش از سه ساعت بطول انجامید و نشان دهنده علاقه و اهمیت قشر جوان و دانشجویان برای رهبری است، حدود 2 ساعت نمایندگان تشکلهای دانشجویی دیدگاههای خود در باره مسائل مختلف ارائه و بیش از یک ساعت رهبری برای دانشجویان صحبت کردند.
هم دانشجویان سخنران و هم رهبر معظم انقلاب از دغدغه های فرهنگی بیشتر گفتند. دانشجویان به نحوی جای امنی پیدا کرده بودند که بی اینکه انگی بخورند منتقد وضع فرهنگی جامعه باشند. در این سخنرانی رهبری فرمان آتش به اختیار برای دانشجویان که افسران جنگ نرم هستند صادر نمودند. آتش به اختیار فرمانی است که فرماندهی جنگ در وضعیتی خاص که عمدتا در صحنه رویارویی با نیروهای دشمن است صادر و به نیروهای خودی اجازه می دهد بدون هماهنگی با مرکز فرماندهی براساس تشخیص خود دست به اقدام بزنند. قابل توجه است که این فرمان در زمان بحرانی و در رویارویی با دشمن برای کسانی صادر میشود که از صلاحیت های لازم برای بکارگیری سلاح در برابر دشمن برخوردارند. وضعیتی که برخی عوامل ( برخی دستگاهها و مسئولان) رابطه بین نیروهای درگیر در خط مقدم ( دانشجویان) و با مرکزیت فرماندهی خود (رهبری) را قطع کرده اند. از این فرمان میشود اینگونه فهمید:
1- وضعیت بحرانی است و شکاف اجتماعی و فرهنگی بین دو گفتمان انقلاب اسلامی و گفتمان برون گرای غیر انقلابی، اسلامی در مقابل غیر اسلامی، دینی در مقابل غیر دینی وجود دارد و این دو جریان در مقابل هم قرار گرفته اند.نیروهای بیرونی نیز با هجمه خود بر شدت بحران می افزایند.
2-موانعی بین نیروهای خودی و فرماندهی وجود دارد که در اداره صحنه رویارویی به هر دلیلی بین نیروهای خودی و فرماندهی اختلال وجود دارد.
3-نیروهای خودی از صلاحیت و توانایی لازم برای تقابل با نیروهای غیر خودی در وضعیت بحرانی را دارند.
4-اجازه ابتکار عمل به نیروهای خودی دارای انگیزه و واجد شرایط می تواند نیروهای مقابل را زمین گیر کرده و شکست دهد.
5-آیا این رویه در حل مشکلات فرهنگی و اجتماعی کارآمد خواهد بود؟
در این دیدار هم دانشجویان و هم رهبری دوباره موضوع سند 2030 که سند پذیرش نفوذ بیگانگان در نظام فرهنگی کشور است را مطرح نمودند. رهبری مجددا در سخنان خود گله مندی از وضع فرهنگی جامعه، بویژه درباره سند 2030 بیان کردند. هنوز مسئولین امر و بویژه رئیس جمهور محترم که انتقاد از پذیرش این سند را ظلمی بر خود و کشور میداند که از انتقاد کنندگان نخواهد گذشت و در پیشگاه خداوند احقاق حق خواهد کرد هیچ اطلاع رسانی مناسبی در این باره نکرده اند.
روشن نیست چرا این سند پذیرفته شده، با پذیرش آن چه مشکلی از کشور حل شده؟ اگر دارای فایده است چرا فواید آن برای مردم گفته نمی شود؟ چرا با پنهان کاری و عدم طی مسیر قانونی که حداقل در جریان قرار دادن مجلس و شورای انقلاب فرهنگی بوده است انجام شده؟ اصرار دولت برای گره زدن امور کشور به توافقات و تفاهم نامه های خارجی و سازمانهای بین المللی که عمدتا در اختیار کشورهای قدرتمند و تامین کننده منافع آنهاست چیست؟
مجلس هم که بنا بر قول معاون محترم پرورشی وزیر آموزش و پرورش دو عضو کمیسیون فرهنگی آن در زمان امضای سند 2030 حضور داشتند و ادعای بیاطلاعی آن قابل استماع نیست نیز در ایفای نقش خود کوتاهی کرده و شورای انقلاب فرهنگی نیز حساسیت لازم برای واکنش در این گونه موارد را نداشته است. قریب 50 دستگاه فرهنگی مانند صدا و سیما، وزارت های ارشاد، آموزش و پرورش، آموزش عالی، سازمان تبلیغات اسلامی و ... در کشور مشغول کارند و سالانه بخش زیادی از منابع ملی را مصرف می کنند ولی وقتی به خروجی آن می نگریم شرایط فرهنگی به گونه ایست که اقشار مختلف مردم و نخبگان فرهنگی از آن ناراضی و گله مند هستند.
شکاف فرهنگی موجود در جامعه که به عنوان یک تهدید زمینه شکاف و تضاد اجتماعی و بحرانهای سیاسی ناشی از آن فراهم می آورد مورد بی توجهی مسئولان دستگاههای فرهنگی است و به عکس به آن دامن هم زده میشود، همانطور که در جدول 1 که نتایج یک بررسی در شهر تهران است مشاهده می کنید در جامعه ما در ابعاد مختلف شکاف وجود دارد. در ارزشهای دینی با میزان واریانس 0.424 و پس از آن ارزشهای سیاسی با واریانس 0.387 نسبت به بقیه ارزشها دارای بیشترین میزان شکاف و ارزشهای اقتصادی با واریانس 0.314 دارای کمترین میزان شکاف نسبت به بقیه ارزشها می باشد. قابل ذکر است که پایین بودن واریانس در ارزشهای اقتصادی نیز به معنی اشتراک بالا در مادی بودن ارزشهاست. این ارقام نشان دهنده آن است که وضعیت شکاف فرهنگی و پس از آن شکاف سیاسی که بی ارتباط با هم نیستند حداقل در و ضعیت هشدار است. این شرایط فرهنگی و سیاسی خود را در هویت یابی مردم نیز بگونه های حادتری نشان می دهد. طبق آمارهای جدول 2 بیشترین شکاف در هویت سیاسی بین دو گروه اصلاح طلب و اصول گرا با واریانس 0.795 و پس از آن در هویت فرهنگی مذهبی و غیر مذهبی 0.761 قراردارد. هر دو رقم وضعیتی نامناسبی را نشان میدهد که همه دلسوزان جامعه را باید به فکر فرو برده و برای حل این مشکلات چاره اندیشی کنند.
در حالی که میزان پذیرش اعتقاد به لیبرالیسم در بین 9/5 درصد دانشجویان 6 دانشگاه مهم تهران خیلی خیلی زیاد، 5/15 درصد خیلی زیاد،4/25درصد زیاد و میانگین تغییر افکار و رفتار آنها 09/4 ، یعنی بین زیاد تا خیلی زیاد بوده، بیشترین تغییرات در زمینة اعتقادی و مذهبی دانشجویان 4/34 درصد بوده است و فقط 3/7 درصد آنها افزایش نظم، برنامهریزی و مدیریت خود و زمان، مسئولیت پذیری، تأثیر بیشتر برپشتکار، افزایش اعتماد به نفس، با تجربه شدن، مستقل شدن و صبر و تحمل را تجربه کرده اند.
در این شرایط فرهنگی جامعه، یک مسئول دستگاه مهم فرهنگی کشور ( که به عنوان مانع برقراری رابطه نیروها با مرکز فرماندهی هستند) نسبت به عدم پخش ربنای اقای شجریان آنچنان نگران می شود که نامه نگاری علنی آن به رئیس صدا و سیما موضوعیت رسانه ای می یابد. سند 2030 که نوعی واگذاری سیاست گذاری در بخش آموزش و پرورش به بیگانگان و یا حداقل پذیرش سیاستهای آنهاست پذیرفته و امضاء میشود. در این شرایط که از یکسو مسئولان دستگاههای فرهنگی نعل وارونه می زنند و به نوعی هشدارهای رهبری نظام را تفسیر به رای می نمایند و با بد اخلاقی آنها را ناشی از گزارشات غلط می دانند و از سوی دیگر دلسوزان جامعه و بویژه جوانان دغدغه دار کشور آمادگی مطالبه گری فعال را دارند و حاضرند با مشارکت در انجام امور از مسئولان نیز پای بندی و همراهی بیشتر به قواعد فرهنگی جامعه و تسهیل راه خدمت فرهنگی آنان را مطالبه نمایند.
این فرمان آتش به اختیار برای جوانان دانشجو است که افسران جنگ نرم هستند و از ظرفیتهای لازم برای به میدان آمدن برخوردارند. دانشجویان نیروهای آموزش دیده جبهه فرهنگی هستند که از انگیزه و توان رزم در جبهه مقابل دشمن برخوردارند. کسانی آتش به اختیار شده اند که دشمن شناسند و رمز و راز جنگ با دشمن را می دانند. راهی موثر برای جلوگیری از هجمه و شبیخون فرهنگی هستندو قدرت بازساماندهی خود را در میدان دارند. این فرمان به اقشار دیگر مانند طلاب و استادان، معلمان و رحانیون و حتی دانش آموزان واجد شرایط نیز قابلیت تعمیم دارد. مقام معظم رهبری برای چندمین بار نظر مخالف خود درباره این سند را بیان کردند و نخبگان فرهنگی و فرهیختگان دانشگاهی و بخصوص جامعه فرهنگیان متعهد کشور منتظر عذر خواهی مسئولان کشور و اعلان موضع و اقدام برای حذف و کنار نهادن آن و صدور بخشنامه برای لغو آن می باشند. افسران جبهه نرم فرهنگی آتش به اختیار شده اند یعنی از این پس بر مجاهدت خود می افزایند و با روشنگری تلاش می کنند آگاهی مردم را بالا برده و از مسئولین تغییر رویه در این زمینه ها را خواستار خواهند شد. از این پس هر مسئولی که همراهی لازم با منافع و مصلحت مردم را نداشته باشد با استفاده از ظرفیتهای قانون مند اطلاع رسانی به مردم معرفی خواهد شد. دانشجویان فرایندهای پیگیری های منطقی خود را به اطلاع عموم خواهند رساند و مردم را از پشت پرده ها و برخی مخفی کاری های مسئولان آگاه خواهند کرد. آنها بیشتر و بهتر از گذشته از آزادی استفاده می کنند، حضور نوشتاری، گفتاری، و رسانه ای خود را بیشتر خواهند نمود.
اما آتش به اختیار شدن نیز قواعد و قانونمندی های خود را دارد. آتش به اختیار شدن در عرصه فرهنگی شروطی دارد. اولین شرط آن است که دانشجویان عزیز شرایط حضور در این عرصه و عرصه های دیگر را در خود فراهم آورند. مراقبت از خود، تهذیب نفس، اخلاق مداری، تقویت بنیانهای اعتقادی و ایمانی از شرط لازم برای حضور است و همه فرهیختگان و بویژه دانشجویان عزیز، دختران و پسران گرامی باید به آن بپردازند.
دومین ضابطه آن تقویت بنیانهای علمی خود در عرصه های مختلف علمی و تخصصی و ایجاد ظرفیت بکار گیری توان علمی و عملی خود در حل مشکلات کشور است. لازم است دانشجویان عزیز از تک ساحتی و تک بعدی بودن اعراض نمایند. از اشکالات مهم نظامهای دانشگاهی تک بعدی نمودن افراد برای ایفای نقش شغلی است. مواجه آگاهانه با این خصلت دانشگاهها، می تواند فرصت جبران و ترمیم دانشجویان و گسترش ابعاد شناختی و وجودی آنان را فراهم کند. تلاش برای شکوفایی استعدادها، خلاقیت و نوآوری، شکوفایی ظرفیتهای هنری و همچنین توجه به برخورداری از سلامت و تعادل جسمی و روحی و روانی از اولین نکاتی است که خود دانشجویان به عنوان افسران خط مقدم جبهه فرهنگ باید به آن بپردازند. عدم برخورداری از اطلاعات صحیح و بروز و به هنگام احتمال خطای در تحلیل و در نتیجه خطای در عمل و اقدام را افزایش می دهد. بروز و متقن نمودن اطلاعات، مواجه آگاهانه با خود سانسوری و دگرسانسوری و گروه سانسوری ضرورت حضور در میدان های رزم فرهنگی است.
سومین ضرورت موقعیت شناسی، دشمن شناسی، اتخاذ تصمیم و انتخاب روش مواجه با معضلات است. کسی که در میدان، فرمان آتش به اختیار دریافت میکند توان شناخت موقعیت خود و دشمن و همچنین انواع موانع و راه حل های آنها را دارد. آنها می توانند به عنوان بسیج گر با روشنگری های خود و مراجعه به مردم، آنها را برای اعمال نظارت و کنترل بر دستگاههای دولتی فعال نموده و تغییر رویه حرکت آنها را درخواست و تبدیل به مطالبه عمومی نمایند. براین اساس روشنگری و اطلاع رسانی در مورد وضعیت موجود و پیش رو و همچنین چگونگی عملکرد مسئولین برای رفع مشکلات را به اطلاع مردم برسانند و با بسیج مردم ضمن مشارکت، مطالبه تغییر وضع موجود را بنمایند.
فرمان آتش به اختیار نیز می تواند سازماندهی مناسب برای موفقیت، دستیابی به اهداف و به نتیجه رسیدن تلاشها را داشته باشد. تشکیل هسته و دسته های اجتماعی در هر گروه آموزشی، دانشکده، مسجد، هیات، روستا و محله و محل ممکن و حتی هر خانواده و شبکه سازی آنها می تواند ساختاری باشد که انباشتگی نیروها و توانمندی شان در دست یابی به اهداف را مضاعف نماید. ساختار غیررسمی مناسب برای پیگیری و انجام امور رسمی. هسته های اجتماعی می تواند بستر مردمی تبیین دیدگاهها و انتظارات دانشجویان و تشکلها و چگونگی تعامل با مسئولین دستگاههای مختلف و نقد عملکرد دستگاههای مسئول فرهنگی باشند.
روی دیگر این فرمان آن است که مسئولین دستگاههای مختلف بخود آیند و این موانع را بر طرف نمایند. خودشان زمینه استفاده از ظرفیتهای جوانان در عرصه های مختلف را فراهم کنند و چنانچه جوانان عزیز که در تشکلهای مختلف سازماندهی شده اند مراجعه و مطالبه ای داشته باشند، فرصت را غنیمت دانسته و با بکارگیری ظرفیت آنان به رفع مشکلات همت گمارند. تجربه های ارزشمند انقلاب و دفاع مقدس و اکنون اردوهای جهادی سازندگی بیانگر قابل اعتماد بودن جوانان در عرصه های مختلف است که اگر کارها به آنها واگذار گردد حتما نتایج قابل قبولی را ارائه خواهند کرد.
برخی زمینه هایی که افسران جبهه جنگ نرم می توانند در آنها فعال باشند:
1- معرفی ناکارامدی های دستگاه های مسئول در حوزه های مختلف موجب شده که مشکلاتی برای مردم، جامعه و کشور بوجود بیاید. برخی از مهمترین های آنها در عرصه اقتصاد، تورم و گرانی، رکود و سختی کسب و کار، قاچاق و واردات بی رویه، تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدی و افزایش جمعیت بیکاران، بخصوص بیکاران تحصیل کرده، در عرصه فرهنگی تعمیق شکاف فرهنگی و گسترش نسبی گرایی با محوریت فرهنگ غرب، در عرصه اجتماعی کاهش همبستگی اجتماعی و تحریک گسل های قومی، مذهبی و فرهنگی، در عرصه سیاسی شکاف نخبگان سیاسی، خدشه دار شدن استقلال کشور در برجام و نافرجام ماندن آن و مسائل مهمی مانند فسادهای اقتصادی و مسائل محیط زیستی و امثالهم در سایه مسائل کم اهمیتی مانند بیماری و پخش نشدن صدای فلان خواننده از صدا و سیما و یا عدم پخش کنسرت در فلان شهر مذهبی و امثالهم قرار می گرفت و می گیرد. کار فرهنگی، نوشتن و منتشر کردن، گفتن و مباحثه و مناظره کردن در این زمینه ها با هدف روشنگری و ارتقاء آگاهی عمومی در رفع ناکارآمدی ها موثر است.
2- هرجا که با افراد و یا افکار و یا اقدامات نفوذی ها که در پی ایجاد انحراف، اختلال و یا تعلل در مسیر پیشرفت کشور و انقلاب اسلامی مواجه اند حوزه ای برای حضور آتش به اختیار دانشجویان و فرهیختگان است. از دیدگاه جامعه شناختی نفوذ اجتماعی صورتی از قدرت است. نفوذ یعنی توانائی انطباق فکر و عمل دیگران مطابق میل و خواست ما. معمولا نفوذ با خصلت نرم بودن و فرایندی بودن و پنهان بودن همراه است، به این معنی که، شخص یا گروهی که از نفوذ بهره مند است، دوست دارد با ایجاد تغییرات در جوامع، طی فرآیندی از طریق نابودی، کاهش و انحراف در تولید و مصرف سرمایه های جوامع، برای خود، سرمایه های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی ایجاد کند. نکته دیگر قابل توجه در تعریف کارگزار نفوذ است؛ در شکل جدید نفوذ معمولا ، نفوذگر یا کارگزار داخلی به تولید سرمایه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی برای دیگری و کاهش سرمایه داخلی و بومی اقدام میکند. نفوذی فقط جاسوس نیست بلکه می تواند یک متخصص و یا یک مسئول حتی بلند پایه باشد. که در تصمیم سازی، تعیین راهبردها، برنامه ها و اولویت ها نقش آفرینی می کند و می تواند اهمیت مسائل را دستکاری کند.
3- آتش به اختیار در اقدام به شفاف سازی امور برای پیشگیری و مقابله با فساد. هرجا که امکانی از سرمایه های عمومی برای مقاصد شخصی و گروهی مصرف شود از طریق نوشتن و اطلاع رسانی در فضای رسانه ای اعم از مجازی و عینی و اطلاع رسانی به نهادها و سازمانها و افراد مسئول. در این زمینه لازم است احتیاط را مد نظر قرار داد که اولا مواضعی که بالقوه فساد خیزند صرفنظر از افراد معرفی شوند. ثانیا اگر در مورد افراد مطلبی چاپ میشود در صحت و درستی آن مطمئن باشند.
4- آتش به اختیار در مقابله با هر پدیدهای که از مقبولیت نظام بکاهد و باید جلو گیری و رفع شود. هر نوع اقدامی که باعث بی¬اعتمادی مردم به نظام و مسئولین شود بدلیل کاهش مشروعیت نظام مذموم است و باید از آن جلو گیری کرد. هرکسی که مشروعیت نظام را کاهش دهد به نحوی وارد جنگ علیه نظام شده است و باید با آن تقابل نمود.
5- کمک به پیشگیری و کاهش مسائل، آسیبها و انحرافات اجتماعی. کاهش فقر و نابرابری از زمینه های مهمی است که ورود جوانان در این عرصه می تواند در بهبود وضع مردم موثر باشد. ورود جوانان در عرصه های مشاوره، شرکت در اردوهای جهادی، گسترش فعالیت در قالب شرکتهای دانش بینان، فعالیت در خیریه ها و امور عام النفعه با اهداف اجتماعی و خیر خواهانه از جمله مواردی است که جوانان می توانند در ان نقش آفرینی کنند.
امید است دستگاههای مرکزیِ فکر، فرهنگ و سیاست، دچار اختلال و تعطیلی نشوندو ضرورت حضور آتش به اختیار افسران جنگ نرم نباشد، وامیدواریم افسران جنگ نرم با شناخت وظیفه خودتصمیمگیری و اقدام کنند.
پينوشتها:
1. استادیار جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی
منبع مقاله : تسنیم مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}